83 مدخل
خفیف، خوار، ذلیل
۱. میانجیگری، وساطت ۲. میانجیگری کردن، وساطت کردن ۳. ازطریق، وسیله
وساطت کردن، میانجیگری، واسطه شدن، وسیله شدن
۱. فراخی، گشادگی ۲. فراخ شدن، گشاده شدن، گسترده شدن، وسعتیافتن
۱. بسط، پیشرفت، عمران، گسترش، وسعت ۲. بسط دادن، گسترشدادن، پیشرفت کردن
توسط، شفاعت، مداخله، میانجیگری، وساطت
آباد، پررونق، پیشرفته، مترقی ≠ توسعهنیافته، عقبمانده
توسن، سرکش ≠ رام، رهوار
۱. منسوب به طوس، توسی ۲. خاکستری ۳. گوشهای در دستگاهماهور
توسط، خواهشگری، دخالت، شفاعت، مداخله، میانجیگری