تواناییفرهنگ مترادف و متضاداستطاعت، اقتدار، تسلط، توانمندی، پرتوانی، طاقت، عرضه، قدرت، قوا، قوه، مقاومت، نفوذ، نیرو، وسع ≠ ناتوانی
تماشاییفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرشور، جالب، زیبا ۲. سرگرمکننده، مشغولکننده ≠ خستهکننده ۳. دیدنی ۴. بیننده، تماشاچی
تنآساییفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنبلی، تنپروری، کاهلی، لاقیدی ≠ کوشایی، تلاشگری، جهد ۲. رفاهجویی، رفاهطلبی
توانافرهنگ مترادف و متضاد۱. پرقدرت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند ۲. باقدرت، متنفذ، مقتدر ≠ ناتوان
تسلطفرهنگ مترادف و متضاد۱. توانایی، قدرت، قوت ۲. استیلا، تسخیر، تصرف، تفوق، چیرگی، سلطه، سیطره، غلبه ۳. امیری، پادشاهی، پیشوایی، فرمانروایی، کیایی ۴. احاطه، تبحر، خبرگی، مهارت ≠ متهور