توانفرهنگ مترادف و متضاد۱. استطاعت، استعداد، انرژی، تاب، تحمل، توانایی، رمق، زور، طاقت، قابلیت، قدرت، قوا، قوت، کارآیی، نیرو، وسع، یارا ۲. قوه، نما
توانافرهنگ مترادف و متضاد۱. پرقدرت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند ۲. باقدرت، متنفذ، مقتدر ≠ ناتوان
تواناییفرهنگ مترادف و متضاداستطاعت، اقتدار، تسلط، توانمندی، پرتوانی، طاقت، عرضه، قدرت، قوا، قوه، مقاومت، نفوذ، نیرو، وسع ≠ ناتوانی
توانفرسافرهنگ مترادف و متضادتحملگداز، توانسوز، خستهکننده، سخت، شاق، طاقتسوز، طاقتفرسا، کمرشکن، ناتوانساز، ناتوانکننده
طاقتزدافرهنگ مترادف و متضادتوانزدا، توانسوز، تحملگداز، توانفرسا، شاق، طاقتشکن، طاقتگداز، طاقتسوز ≠ توان بخش
توانافرهنگ مترادف و متضاد۱. پرقدرت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند ۲. باقدرت، متنفذ، مقتدر ≠ ناتوان