تاختنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دویدن، تازیدن، راندن ۲. حملهبردن، حمله کردن، هجوم بردن ۳. بهیغما بردن، تاراج کردن، چپاول کردن، غارت کردن، لاشیدن ۴. دواندن، تازاندن ۵. قدرتنمایی کردن ۶. گریز
تافتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برافروختن، روشنشدن، برق زدن، درخشیدن ۲. افروختن، تابیدن، گداختن ۳. آزرده شدن، مکدر شدن، دلگیرشدن ۴. اعراض کردن، برگرداندن، رویبرگردانیدن ۵. تحمل کردن، تاب آو
تامینفرهنگ مترادف و متضاد۱. امان، امنیت، ایمنسازی ۲. آمادهسازی، فراهمسازی، بسیج، تحصیل، تدارک، ترتیب، تهیه ۳. آمینگویی ۴. امن کردن، ایمن ساختن، ایمن کردن ۵. امنیتدادن، اطمینان دادن ۶. آ
دلاورفرهنگ مترادف و متضادباجرات، باشهامت، بهادر، بیباک، بیپروا، پهلوان، پیکارجو، تهمتن، جنجگو، جنگاور، جنگجو، جنگی، دلیر، رشید، سلحشور، شجاع، شوالیه، غازی، نامجو، نترس، نیو، یل ≠ ترسو،
دلیرفرهنگ مترادف و متضادباشهامت، بهادر، بیباک، بیپروا، پرجگر، پهلوان، تهمتن، جراتمند، جنگاور، دلاور، رزمآور، رشید، شاطر، شجاع، صفدر، قوی، گرد، مبارز، متهور، نترس ≠ ترسو، جبون
شجاعفرهنگ مترادف و متضادباجرات، بهادر، بیباک، پهلوان، تهمتن، جسور، جنگاور، جنگجو، جنگی، دلاور، دلیر، رشید، شیردل، مبارز، نترس، نیو ≠ جبون