تحریم کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بایکوت کردن، قدغن کردن، منع کردن، ممنوع کردن ۲. حرام کردن، ناروا دانستن
حرام کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تحریم کردن، حرام دانستن ۲. ضایع کردن، نابود ساختن ۳. نفله کردن، تباه ساختن
حرامفرهنگ مترادف و متضاد۱. ممنوع، تحریمشده ۲. غیرقانونی، غیرشرعی ۳. ناروا، ناشایست، ۴. نامشروع، غیرشرعی (مال) ≠ حلال، روا ۵. ناممکن ۶. تلخ، ناگوار ۷. ضایع، تباه، منغص ۸. نابود، نفله