تانیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آهستگی، ایست، تاخیر، تمجمج، درنگ، طمانینه، کندی، مکث ۲. آهسته، کند، یواش ۳. آهستگی ۴. تاخیر ۵. سستی ۶. درنگ کردن، تاخیر کردن، سستی کردن
ورزشکارفرهنگ مترادف و متضادبازیکن، بسکتبالیست، تنیسباز، دونده، شناگر، فوتبالیست، کشتیگیر، والیبالیست، ورزشدوست، وزنهبردار
بافتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بافندگی کردن، نساجی کردن ۲. در هم تنیدن، به هم تابیدن، تاروپود درهم زدن ۳. سر هم زدن، حرف بیمنطق زدن، گزافهگویی کردن ۴. از خود درآوردن
پیلهفرهنگ مترادف و متضاد۱. ابریشم، کرمابریشم ۲. آماس، ورم ۳. اصرار، تاکید ۴. توبره، خریطه ۵. طبله، عطردان ۶. تعرض، عداوت، کینه ۷. حقه، کلک، نادرستی، نیرنگ ۸. دارو، دوا ۹. تنش، تنیدن