معنی تنفیذ کردن

جست‌وجوی دقیق

۱. نافذگردانیدن ۲. اجرا کردن، روان کردن(حکم، فرمان) ۳. امضاء کردن (حکم، فرمان) ۴. استوار گردانیدن، تایید کردن ۵. نفوذ کردن

۱. تقلیل، تنزل، کاهش ۲. آرامسازی، آرامش، تسکین ۳. حذف ۴. کاستن ۵. سبک کردن، سبک گردانیدن ≠ تشدید

۱. خاکسپاری، دفن ۲. بهخاک سپردن، خاک کردن، دفن کردن، مدفون ساختن

۱. تخفیف، کاهش ۲. نزول ≠ ترقی، صعود ۳. فرود آمدن، پایینآمدن، نزول کردن ≠ صعود کردن، ترقی کردن ۴. کاهش یافتن، کم شدن

۱. آرامش، التیام، تخفیف، تسلی ۲. دلجویی ۳. فروکش ۴. آرامش بخشیدن، آرام کردن ۵. تسلی بخشیدن، تسلی دادن

تدفین، دفن، کفنودفن، بهخاک سپردن

۱. تدفین، خاکسپاری ۲. پنهانسازی

افت، تخفیف، تفریق، تقلیل، کاست، کاستی، کسر، نقص، نقصان ≠ افزایش