تنظیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. انتظام، ترتیب، تنسیق، مرتبسازی، نظم، نظمدهی، ۲. مرتب کردن، منظم کردن، سروسامان دادن ≠ نابسامان کردن
تعظیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. احترام، اعظام، بزرگداشت، تکریم، حرمت، کرنش ≠ تحقیر ۲. احترام کردن، بزرگ داشتن، حرمت گذاشتن، کرنش کردن
تنسیقفرهنگ مترادف و متضاد۱. آراستگی، تنظیم، رتقوفتق، ساماندهی، نسق، نسقدهی، نظم ۲. آراستن، ترتیب دادن، نظم دادن، نسق بخشیدن، بههم پیوستن