تندخوییفرهنگ مترادف و متضادبداخلاقی، بدخویی، تندمزاجی، سودا، سودایی، عصبانیت، عصبیت، غضب ≠ خوشاخلاقی، خوشخلقی
تندروفرهنگ مترادف و متضاد۱. بادپا، تیزپر، تیزتک، تیزرو، دونده، راهوار، سبکسیر، سریع، سریعالسیر ≠ کندرو ۲. بیباک، بیپروا ≠ ترسو، جبون ۳. افراطی ≠ میانهرو
تداویفرهنگ مترادف و متضاد۱. درمان، شفا، علاج، مداوا، معالجه، بهبودی، بهی ۲. درمان کردن، شفادادن، علاج کرن، مداوا کردن، معالجه کردن
چپرویفرهنگ مترادف و متضاد۱. تندروی، افراطیگری ۲. افراطیگرایی ۳. خلافورزی، ناسازگاری، نسازمی ۴. مخالفتخوانی ۵. چپگرایی
مبالغه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. زیادهروی کردن، تندروی کردن، افراط کردن، اغراق کردن ۲. کوشش بسیار کردن، جهد بسیار کردن ≠ تفریط کردن
چپ زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. چپ کردن، تغییر مسیر دادن، انحرافی رفتن، منحرف شدن(از راه) ۲. تندروی کردن، افراطی بودن