تناقضفرهنگ مترادف و متضاد۱. تخالف، تضاد، ضدیت، مغایرت، منافات ناسازگار ۲. ناسازگاربودن، ضدیکدیگر بودن
تنازعفرهنگ مترادف و متضاد۱. دعوا، ستیز، کشمکش، منازعه، نزاع ۲. باهم پیکار کردن، باهم ستیز کردن، باهم نزاع کردن
تناسبفرهنگ مترادف و متضاد۱. خویشاوندی، سازگاری، سنخیت، مناسبت، نسبت، وفاق، همآهنگی ۲. نسبت داشتن، خویش بودن ۳. متناسب بودن، برازیدن ≠ ناسازگاری، ناهماهنگی
تنآسانفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسوده، مرفه ۲. راحتطلب، رفاهزده ≠ سختکوش ۳. خوشگذران، عیشطلب ۴. تندرست، سالم ۵. تنآسا، تنبل، تنپرور ≠ تلاشگر، زرنگ، ساعی
تنعمفرهنگ مترادف و متضاد۱. بینیازی، تمکن، تمول، توانگری، ثروتمندی، دارایی، دولتمندی، غنا، مالداری، مکنت، نعمت ≠ فقر ۲. تنآسانی، نازپروردگی ۳. رفاهزدگی، شادخواری ۴. نیکزیستن ۵. بهنعمت ر