معنی تمییز | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. بازشناسی، تشخیص، تعیین، تفکیک ۲. بازشناختن ۳. فرق گذاشتن، تشخیص دادن ۴. تفکیک کردن، جدا کردن

۱. اختلاف، تباینتفاوت، فرق ≠ تماثل ۲. وجه ممیزه، شاخصه ۳. جدا کردن ۴. جدا بودن، تفاوت داشتن

فرقداشتن، متفاوت بودن، توفیر کردن، تفاوتداشتن

۱. پاک، پاکیزه، طاهر، طیب، منقح، نظیف ≠ کثیف ۲. امتیاز، بازشناسی، تشخیص، تمییز ۳. فراست، هوش ۴. بازشناختن ۵. فرق گذاشتن، متمایز ساختن

۱. بازشناختن، تشخیص دادن، درک کردن، فهمیدن ۲. متمایز ساختن، امتیاز قایل شدن

پاک کردن، پاکیزه گردانیدن، نظیف کردن ≠ کثیف کردن

۱. تشخیص، تمییز، فرق ۲. برتری، تفوق، مزیت ۳. آوانس ۴. نمره ۵. پروانه، جواز

۱. تشخیص، تمییز ۲. ارزش، بها ۳. پول، سرمایه، سکه، نقدینه، زروسیم ≠ نسیه

۱. امتیاز، بازشناخت، بازشناسی، تعیین، تفکیک، تمییز، درک، فهم ۲. بازشناختن، تمیز دادن

تمیز کردن، پاک کردن، نظیف کردن، نظافت کردن، رفتوروب کردن