تملقفرهنگ مترادف و متضاد۱. تبصبص، تصلف، چاپلوسی، چربزبانی، ریاکاری، زبانبهمزدی، سالوس، مجیز، مجیزگویی، دملابه، مداهنه، موسموس ۲. چاپلوسی کردن، چرب زبانی کردن، مجیز گفتن، مداهنه کردن، ل
تملکفرهنگ مترادف و متضاد۱. استملاک، تحصیل، تملیک، تصاحب، تصرف ۲. دارایی، مالکیت ۳. دارا شدن، صاحب شدن، مالک شدن، به تصاحبدرآوردن، بهچنگ آوردن ≠ از کف دادن، ازدست دادن
تملکفرهنگ مترادف و متضاد۱. استملاک، تحصیل، تملیک، تصاحب، تصرف ۲. دارایی، مالکیت ۳. دارا شدن، صاحب شدن، مالک شدن، به تصاحبدرآوردن، بهچنگ آوردن ≠ از کف دادن، ازدست دادن