تمردفرهنگ مترادف و متضاد۱. تجاسر، تخطی، تخلف، سرپیچی، سرکشی، طغیان، عصیان، گردنکشی، نافرمانی، یاغیگری ≠ فرمانبرداری ۲. سرپیچی کردن، سرکشی کردن، طغیانورزیدن، عصیان ورزیدن، گردنکشی کردن،
تمرد کردنفرهنگ مترادف و متضادسرپیچی کردن، گردنکشی کردن، عصیان ورزیدن، طاغیشدن، سرکشی کردن، نافرمانی کردن ≠ فرمانبرداری کردن، مطیع بودن
تمرینفرهنگ مترادف و متضاد۱. تکرار، مرور، ممارست ۲. مشق، تکلیف ۳. آشنا کردن، عادتدادن، ورزش ۴. آزمایش، ۵. رزمایش، مانور ۶. ورزش کردن، ورزیدن ۷. نرم کردن
عصیانفرهنگ مترادف و متضادتمرد، خودسری، سرپیچی، سرکشی، شورش، طغیان، گردنکشی، مخالفت، مخالفت، نافرمانی، یاغیگری ≠ اطاعت، طاعت، فرمانبرداری
متمرد شدنفرهنگ مترادف و متضادتمرد کردن، نافرمان شدن، سرکشی کردن، عصیانگر شدن، عصیان ورزیدن، یاغ شدن، گردنکشی کردن