معنی تلویز | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. اجازه، اذن، جواز، رخصت ۲. روایی، ۳. اجازه دادن، جایز شمردن، روا شمردن ≠ تحریم

اجازه دادن، جایز شمردن، روا داشتن، مناسب تشخیص دادن ≠ منع کردن

۱. اشاره، تعریض، کنایه، ۲. اشاره کردن، نشان دادن ≠ تصریح

غیرصریح، ضمنی، تلمیحی ≠ تصریحی

۱. مسلسل، پیدرپی ۲. مجموعه تلویزیونی، مجموعه دنبالهدار ۳. زنجیره

صفحه نمایشکامپیوتر، مونیتور، تصویرنما (رایانه، تلویزیونو )، صفحهتصویر

۱. سوار کردن ۲. نصب کردن قطعات مختلف یک دستگاه (رادیو، تلویزیون، کامپیوتر) ۳. کنار هم چسباندن (فیلم)