تالهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پارسایی، خداپرستی، زهد، عبادت ۲. الوهی شدن، الهی شدن ۳. پرستش کردن، پرستیدن ۴. متاله شدن
تکهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاره، جزء، خرده، قسمت، قطعه، لخت ۲. خرد، ریزه ۳. لقمه ۴. تیکه، لعبت، زن زیبا ۵. چیز جالب ۶. باب دندان ۷. نصیب، قسمت
بالانفرهنگ مترادف و متضاد۱. بالانه، دالان، دهلیز، راهرو سرپوشیده ۲. تله، دام ۳. بالنده، رشدیابنده، رشدکننده ۴. مجرب
بندفرهنگ مترادف و متضاد۱. حبل، رسن، رشته، ریسمان، طناب، نخ ۲. ترک، زین ۳. بست، عقد، قید، گره، گیر ۴. پیوند، لولا، مفصلگاه، مفصل ۵. استخوان انگشت ۶. اتصالگاه، پیوندگاه، گرهگاه ۷. تله،