10 مدخل
۱. ناگوار، سخت، تعبناک ۲. بسیار تلخ ≠ شهدآمیز، شهدآلود
متصدی تلفن، اپراتور
۱. انباشته، توده، کپه ۲. پر، لبریز
انباشتن، انباشته کردن، کپه کردن
تلفنخانه، ادارهتلفن، تلگرافخانه، سازمان پیامرسانی، نظاماطلاعرسانی
تلفن همراه
انباشته، تلنبار، توده،
انبار، انباشته، توده، تلنبار