تعرضفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعتراض، پرخاش، تجاوز، تعدی، تهاجم، حمله، درازدستی، دستاندازی، شکایت، شکوه، عتاب، تخالف، هجوم ۲. روی برگردانیدن ۳. دستدرازی کردن
تعرض کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعتراض کردن، متعرض شدن ۲. پرخاش کردن، عتاب کردن ۳. تجاوز کردن، دستاندازی کردن
تعرضآمیزفرهنگ مترادف و متضاد۱. عتابآلود، عتابآمیز، معترضانه، مخالفت آمیز، معترضانه ۲. تجاوزکارانه، تجاوزگرانه
تخاصمفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعرض، جنگ، دشمنی، ستیز، عداوت، عناد ۲. باهم جنگیدن، باهم عداوت ورزیدن، باهم دشمن شدن ≠ دوستی