6 مدخل
۱. تخمین، نزدیکی ۲. زمینهسازی ۳. نزدیکسازی ۴. نزدیک کردن ۵. نزدیک بودن
بهتقریب، تخمینی، غیردقیق ≠ دقیق، تحقیقی
تخمیناً، تقریباً، تقریبی، حدساً، حدسی، نظری
تخمیناً، حدسی، تقریباً، فرضاً، قیاساً ≠ حتماً، یقیناً
ارزیابی، برآورد، تقریب، تقویم، حدس، سنجش، فرض، ورانداز
۱. خویشی، قرب، نزدیکی ۲. تقریب ≠ تباعد، بیگانگی