56 مدخل
۱. تفنگدار، سلاحدار، شمخالچی، مسلح ۲. سرباز، لشکری
اسلحه، جنگافزار، سلاح، مسلسل
تفریح، سرگرمی، وقتگذرانی
تفریح کردن، سرگرم شدن، بازی کردن، مشغولیتیافتن
آبخوری، شیشه، صراحی، کوزه، صراحیه، بلبله
بندقدار، تفنگچی، تفنگی
بندقچی، بندقی، تفنگچی، تفنگدار، سلاحدار، مسلح
۱. تفنگدار، تفنگچی، سلاحدار، شمخالچی ≠ غیرمسلح ۲. مجهز
تفنگ، جنگافزار، ابزارجنگ
اسلحه، تفنگ