59 مدخل
بندقدار، تفنگچی، تفنگی
اسلحه، جنگافزار، سلاح، مسلسل
تفریح، سرگرمی، وقتگذرانی
تفریح کردن، سرگرم شدن، بازی کردن، مشغولیتیافتن
آبخوری، شیشه، صراحی، کوزه، صراحیه، بلبله
تفنگدار، سلاحدار، مسلح ≠ غیرمسلح، نامسلح
تفنگدار، جبهپوش، سلاحپوش، مسلح ≠ غیرمسلح، نامسلح
۱. تفنگدار، سلاحدار، شمخالچی، مسلح ۲. سرباز، لشکری
۱. تفنگدار، تفنگچی، سلاحدار، شمخالچی ≠ غیرمسلح ۲. مجهز
بندقچی، بندقی، تفنگچی، تفنگدار، سلاحدار، مسلح