معنی تفضیل | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

افضل دانستن، برتریدادن، رجحان دادن، فضیلت قائل شدن

۱. اطناب، بسط، تشریح، تطویل، توضیح، شرح، شرحوبسط ≠ ایجاز، اجمال ۲. شرح، گزارش ۳. شرح دادن، بسطدادن ۴. فصلفصل کردن، جدا کردن

شرح دادن، بسط دادن، شرحوبسط دادن، جزئیات ذکر کردن ≠ مجمل گفتن، کوتاه کردن

۱. عنایت، فیض، لطف، مرحمت ۲. برتری، تفوق، رجحان، فزونی، مزیت ۳. لطف، مهربانی، نیکی ۴. نیکی کردن، مهربانی کردن، عنایت کردن، لطف کردن

۱. احسان کردن، عنایت کردن، لطف کردن، مرحمت کردن ۲. نیکی کردن، مهربانی ورزیدن

۱. افتضاح، بدنامی، رسوایی، فضاحت ۲. رسواسازی ۳. رسوا کردن

شرح و بسطها، تفصیلها، تفصیلات

۱. اطاله، تفصیل ۲. پرگویی ≠ اختصار، اقتصار

بدنامی، بیآبرویی، تفضیح، رسوایی، فضاحت

افتضاح، بیآبرویی، تفضیح، رسوایی، فضیحت ≠ خوشنامی

۱. اطاله، تفصیل، درازا، درازگویی، زیادهگویی ≠ ایجاز ۲. دراز کردن، طول دادن