تفسیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاویل، تشریح، ترجمان، تعبیر، تلقی، توضیح، شرح، گزارش، نقل، وصف ۲. بیان کردن، شرح دادن، تشریح کردن، گزارشدادن
تعبیر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تفسیرشدن، استنباط شدن ۲. به حقیقت پیوستن، محقق شدن (رویا، خواب) ۳. تعبیر رفتن، خواب گزاردن
ترجمانفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعبیر، تفسیر، شرح، گزارش، نقل ۲. گزارنده، مترجم ۳. بیوگرافی، زندگینامه، شرححال
تاویلفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیان، تبیین، تشریح، توجیه، تعبیر، تفسیر، توضیح، شرح ۲. بیان کردن، تفسیر کردن ۳. تعبیر کردن