تفتین کردنفرهنگ مترادف و متضادفتنهبرانگیختن، فتنهانگیزی کردن، توطئهچینی کردن، دوبههمزنی کردن، آشوب برانگیختن
تفتیشفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازجست، بازرسی، پرسش، پیجویی، تجسس، تفحص، جستجو، سانسور، کاوش، وارسی ۲. واپژوهیدن، جستجو کردن، کاویدن، کاوش کردن، بازرسی کردن، تفحص کردن
تفتینفرهنگ مترادف و متضاد۱. دوبههمزنی، سخنچینی، نمامی ۲. شورشگری، غمز، فتنهانگیزی، فساد، فسادانگیزی، آشوبش ۳. فتنه انگیختن، آشوببه پا کردن
تجسسفرهنگ مترادف و متضاد۱. بررسی، پژوهش، پژوهیدن، پیجویی، تفتیش، تفحص، جستجو، کاوش، کنجکاوی، کندوکاو ۲. پژوهیدن، تفحص کردن، جستجو کردن
تفحصفرهنگ مترادف و متضاد۱. استفسار، بازجست، بررسی، پیجویی، تجسس، تحقیق، تفتیش، جستار، جستجو، کاوش، کندوکاو، وارسی ۲. پژوهیدن، جستجو کردن، کاویدن، کندوکاو کردن ۳. گشایش یافتن (دل، خاطر)
تحریک کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغوا کردن، برانگیختن، تشویق کردن، شوراندن ۲. تفتین، فتنهانگیزی ۳. آغالیدن