تغنیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آوازخوانی، خنیاگری، رامشگری، سرودخوانی ۲. بینیازی، توانگری، غنا ۳. سراییدن، سرود خواندن ≠ نوحهسرایی کردن ۴. بینیاز شدن، توانگر شدن، غنی شدن
تانیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آهستگی، ایست، تاخیر، تمجمج، درنگ، طمانینه، کندی، مکث ۲. آهسته، کند، یواش ۳. آهستگی ۴. تاخیر ۵. سستی ۶. درنگ کردن، تاخیر کردن، سستی کردن
تجانسفرهنگ مترادف و متضادتجنیس، تشابه، سنخیت، مجانست، همانندی، هماهنگی، همجنسی، همرنگی، همگونی، همآهنگی، مشابهت