تغزلفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعشق، عشقورزی، غزلسرایی، مغازله ۲. عشقبازی کردن، مغازله کردن ۳. شعر عاشقانه گفتن
تزلزلفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارتعاش، تکان، جنبش، لرزش، لرزه ۲. بیثباتی، سستی، نااستواری ≠ استواری ۳. اضطراب، بیتابی بیثبات شدن، سست شدن ۴. جنبیدن، لرزیدن
تغلبفرهنگ مترادف و متضاد۱. تسلط، غلبه، چیرگی ۲. پیروز شدن، تسلط یافتن، چیره شدن، چیرگییافتن، غالب شدن، غلبه یافتن ≠ مغلوب شدن، شکست خوردن