معنی تعریة | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. آراستن، ساختن ۲. آمادهسازی، تهیه، جاسازی ۳. آماده ساختن، قرار دادن، آماده کردن ۴. حیله

گذاشته شدن، نصب شدن، جای گرفتن، قرار داده شدن

۱. شناسایی، ورقهشناسایی ۲. رای ۳. سیاهه، فهرست

۱. استعاره، تلویح، کنایه ۲. اشاره، ایما ۳. بهکنایه سخن گفتن ۴. پهناوری، عریضسازی، گسترش ۵. پهن کردن، عریض کردن

۱. عریضشدن، پهن شدن ۲. عریضتر شدن، پهنترگشتن

۱. تاویل، تعریف، تفسیر، توجیه، توصیف، توضیح، ۲. شرح، وصف ۳. کالبدشکافی، کالبدشناسی

تعزیه، تعزیهگردانی، نمایش مذهبی

تعزیه، رثا، سوگسرود، فغان، مرثیه، مصیبت، مویه ≠ سرود