تعدیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزار، اجحاف، تجاوز، تخطی، تطاول، زور، زورگویی، ستم، ظلم ≠ دادگری ۲. حمله، تعرض، درازدستی ≠ دادگری
تعدی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ستم کردن، ظلم کردن ≠ دادگری کردن ۲. تجاوز کردن، تخطی کردن ۳. تعرض کردن، درازدستی کردن
تادیبفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنبیه، جزا، عذاب، عقوبت، کیفر، گوشمالی، مواخذه، مجازات ۲. ادب، اصلاح، تربیت، ۳. فرهیختن، تربیت کردن، ادب کردن، ۴. ادب آموختن
تجاوز کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعدی کردن، تعرض کردن، دستاندازی کردن، دستدرازی کردن ۲. حدشکنی کردن، مرزشکنی کردن ۳. اجحاف کردن، تخطی کردن ۴. هتک عصمت کردن، هتک حیثیت کردن
تحکمفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعدی، زورگویی ۲. امر، حکم، دستور، فرمان ۳. داوری، قضا، قضاوت ۴. حکومت، سلطه، فرمانروایی ۵. تعدی کردن، زور گفتن ۶. حکم کردن، فرماندادن ۷. داوری کردن، قضاوت کر
تطاولفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعدی، جفا، جور، درازدستی، دستاندازی، ستم، ظلم، گردنکشی ۲. تعدی کردن، دستاندازی کردن، گردنکشی کردن ≠ مهر