تعبیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آراستن، ساختن ۲. آمادهسازی، تهیه، جاسازی ۳. آماده ساختن، قرار دادن، آماده کردن ۴. حیله
تعبیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیان، تاویل، تبیین، تفسیر، شرح ۲. اصطلاح، ترکیب، تمثیل ۳. نقل ۴. خوابگزاری ۵. تلقی ۶. عبارت ۷. بیان کردن ۸. تاویل کردن، تفسیر کردن، شرحدادن
تعبیر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تفسیرشدن، استنباط شدن ۲. به حقیقت پیوستن، محقق شدن (رویا، خواب) ۳. تعبیر رفتن، خواب گزاردن
تهیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آماده، اندوخته، پیشبینی، تامین، تجهیز، تحصیل، تدارک، تدوین، ترتیب، تعبیه، تمهید، تنظیم، تیار، ذخیره، فراهم، مهیا ۲. آمادگی، بسیج ۳. آماده کردن، فراهم کردن، م