معنی تصدیق | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. اذعان، اعتراف، اقرار، پذیرش، تایید، تسجیل، تصویب، صحه، قبول، قبولی ≠ تکذیب ۲. اجازه، پروانه، جواز، دیپلم، کارنامه، گواهی، گواهینامه

۱. تایید کردن ≠ تکذیب کردن ۲. پذیرفتن، قبول کردن ۳. اذعان داشتن، اعتراف کردن، اقرار کردن ۴. گواهی دادن، شهادت دادن

۱. بلاگردان، صدقه، قربان ۲. در راه خدا دادن، صدقه دادن ≠ صدقهگرفتن

۱. عهدهدار، ماموریت، مباشرت ۲. عهدهدار شدن

۱. اذیت، تزاحم، دردسر، زحمت، صداع، مزاحمت ۲. درد سر دادن، باعثزحمت شدن، مزاحم شدن، مصدع شدن

مصدع شدن، زحمتافزا شدن، زحمت دادن، مزاحم شدن، دردسر دادن

تصدیق، دانشنامه، کارنامه، گواهی، گواهینامه، مدرک

۱. تصدیق، گواهی ۲. امضا، توشیح، ۳. بهداشت، صحت

۱. تایید، تصدیق، مسجلسازی ۲. عهد کردن، پیمانبستن ۳. مسجل کردن

۱. بیلان ۲. تصدیق، دانشنامه، دیپلم، گواهینامه، مدرک ۳. تاریخ، سرگذشت

استشهاد، تاییدیه، تصدیق، دیپلم، شهادتنامه، کارنامه