تدبیرفرهنگ مترادف و متضادپایاننگری، تمهید، چاره، چارهاندیشی، حزم، درایت، رایزنی، سیاست، شگرد، کیاست، مشورت، مشی، وسیله
تصغیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. استحقار، تحقیر، خوارداشت، کوچکشماری ≠ تعظیم ۲. حقیر کردن، خوار داشتن ≠ بزرگ داشتن ۳. کوچک کردن ≠ تعظیم