تداولفرهنگ مترادف و متضاد۱. جریان، رسم، رواج، رونق، شیوع، عادت، عرف ۲. کاربرد، استعمال ۳. رایج شدن، رواج یافتن، شایع شدن
تطاولفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعدی، جفا، جور، درازدستی، دستاندازی، ستم، ظلم، گردنکشی ۲. تعدی کردن، دستاندازی کردن، گردنکشی کردن ≠ مهر
باب شدنفرهنگ مترادف و متضادتداول یافتن، رایجشدن، رواج یافتن، متداول شدن، مد شدن، معمولشدن ≠ منسوخ شدن، دمده شدن، ازمد افتادن