19 مدخل
اتفاقاً، تصادفی، شانسی، غیرمترقبه، غیرمنتظره
۱. تصادم کردن ۲. به هم خوردن
۱. برخورد، تلاقی، ملاقات ۲. تصادم ۳. اتفاق، پیشامد، حادثه، سانحه
۱. اتفاقی، حادثی ۲. غیرمترقبه، تصادفتصادف
تصادفاً، غیرمنتظر، غیرمنتظره، ناگهانی ≠ مترقبه
۱. تصادفاً، تصادفی، غیرمترقب، غیرمنتظر، ناگهانی ۲. حادثی
بغتتاً، تصادفا، ناگهانی، نامترقب، نامنتظره ≠ منتظره
تصادفی، شانسی، کشکی