تسلطفرهنگ مترادف و متضاد۱. توانایی، قدرت، قوت ۲. استیلا، تسخیر، تصرف، تفوق، چیرگی، سلطه، سیطره، غلبه ۳. امیری، پادشاهی، پیشوایی، فرمانروایی، کیایی ۴. احاطه، تبحر، خبرگی، مهارت ≠ متهور
تفوق یافتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. استیلایافتن، غلبه کردن، مسلط شدن، تسلط یافتن ۲. برتری یافتن، پیشی گرفتن، اولویت یافتن، رجحان یافتن
تغلبفرهنگ مترادف و متضاد۱. تسلط، غلبه، چیرگی ۲. پیروز شدن، تسلط یافتن، چیره شدن، چیرگییافتن، غالب شدن، غلبه یافتن ≠ مغلوب شدن، شکست خوردن
چیره شدنفرهنگ مترادف و متضادفایق آمدن، پیروز شدن، مستولی شدن، تسلط یافتن، استیلایافتن، غلبه یافتن ≠ مغلوب شدن
تشفی یافتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. شفایافتن، بهبود یافتن، مداوا شدن، معالجه شدن ۲. تسلی یافتن، دلآسوده شدن، دلخوشی یافتن