معنی تساوی | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. برابری، تعادل، مساوات، مساوقت، همسنگی ≠ نابرابری ۲. هموزنی ۳. برابر بودن، برابر شدن

۱. بیان، تبیین، تشریح، توجیه، تعبیر، تفسیر، توضیح، شرح ۲. بیان کردن، تفسیر کردن ۳. تعبیر کردن

۱. درمان، شفا، علاج، مداوا، معالجه، بهبودی، بهی ۲. درمان کردن، شفادادن، علاج کرن، مداوا کردن، معالجه کردن

تراوش کردن، ترشح کردن، چکیدن

بسودن، لمس کردن ≠ چشیدن، بوییدن

۱. تساوی، عدالت، مساوات، معادله، همتایی، همسانی، همسنگی، هموزنی ۲. تطابق، مطابقت ۳. تعادل ≠ نابرابری

برابری، تساوی، هموزنی ≠ نابرابری

برابری، تساوی، همانندی

۱. برابر، تساوی ≠ نابرابر ۲. مساوی ۳. یکسان سازی، تسویت ۴. برابر کردن، مساوی ساختن، راست کردن، مساوی کردن، یکسان کردن ۵. تصفیهحساب

۱. برابری، تساوی، تعادل، همسانی ۲. برابر بودن ≠ نابرابری