تالففرهنگ مترادف و متضاد۱. دلجویی، دمسازی، خوگری، دوستی، الفتگیری، الفتیابی ۲. الفتیافتن، خوگر شدن، خو گرفتن، دمساز شدن، دوست شدن ≠ رمیدن، رمیده شدن
تخلففرهنگ مترادف و متضاد۱. تجاوز، تخطی، تمرد، اشتباه، خلاف، رویگردانی، سرپیچی، قصور ۲. سرپیچی کردن، خلاف جستن، ۳. پیمانشکنی، خلفوعده، نقضعهد ۴. خلافکار
تخلف کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خلاف کردن ۲. سرپیچی کردن ۳. بدعهدی کردن، خلاف وعده کردن، خلف عهده کردن ۴. بازماندن، دنبال افتادن
تزلزلفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارتعاش، تکان، جنبش، لرزش، لرزه ۲. بیثباتی، سستی، نااستواری ≠ استواری ۳. اضطراب، بیتابی بیثبات شدن، سست شدن ۴. جنبیدن، لرزیدن