معنی تره | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی هم‌آوا

طرح

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. الگو، مدل ۲. انگار، نگاره ۳. گرده ۴. نقاشی، نقش، نقشه ۵. نمودار ۶. شکل، تصویر ۷. زمینه، قالب ۸. پروژه ۹. پیشنهاد ۱۰. برنامه ۱۱. کشیدن، نقاشی کردن ۱۲. مطرح کر

طره

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. تاب، زلف، کاکل، گیسو، گیس ۲. کرانه، حاشیه، کناره، گوشه ۳. کنگره ۴. بارانگیر ۵. جبهه، ناصیه ۶. تازیانه، ۷. تارهای حاشیه دستار و جامه

جست‌وجوی مشابه

ترهات

فرهنگ مترادف و متضاد

اباطیل، اراجیف، جفنگ، ژاژ، سخنان بیاساس، لاطائلات، مزخرفات، یاوهها

جست‌وجوی متن

اراجیف

فرهنگ مترادف و متضاد

بیهوده، ترهات، شایعات، مهملات، هرزهگویی، یاوه

حمزه

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. ترهتیزک، رشاد ۲. شیر، حیدر، ضیغم، صفدر، اسد، ضرغام، ارسلان، هژبر

ژاژ

فرهنگ مترادف و متضاد

بیهوده، ترهات، چرند، مزخرف، مهمل، یاوه

لاطائلات

فرهنگ مترادف و متضاد

اباطیل، ترهات، مزخرفات، مهملات

سبزیجات

فرهنگ مترادف و متضاد

انواع سبزیهایخوردنی، (تربچه، تره، گشنیز، جعفری، مرزه، شاهی، ریحان، نعناع، پیازچه، ترخون و )