طرففرهنگ مترادف و متضاد۱. جانب، جهت، حاشیه، سمت، سو، صوب، عرض، قبل، کران، کرانه، کنار، ناحیه ۲. حریف، معارض ۳. فلانی ۴. مخاطب ۵. حدود، حوالی ۶. گاه، وقت، هنگام ۷. مورد، محل ۸. منطقه،
طرففرهنگ مترادف و متضاد۱. چشم ۲. گوشهچشم ۳. مژه ۴. نیمنگاه ۵. انتها، کناره، پایان، منتها ۶. بهره، سود، نفع، نتیجه ۷. گوشه چشم ۸. لحظه، آن، لمحه ۹. جانب، سو، جهت
ترفعفرهنگ مترادف و متضاد۱. برتری جستن ۲. خودرا برتر پنداشتن، خود را برتر گرفتن ۳. برتریداشتن، برتر بودن، سر بودن
ترفهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسایش، تنآسانی، آسودن، رفاه، رفاهزدگی ۲. اسایش داشتن، آسودهبودن ۳. در رفاه بودن