تراشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازاله، حلق ۲. تراش دادن، ۳. خراطی کردن، رندیدن ۴. زدودن، ستردن ۵. خراشیدن ۶. صاف کردن ۷. در آوردن، جعل کردن، ساختن ۸. خلق کردن
ترساندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارعاب، تخویف، تهدید ۲. به وحشت انداختن، متوحش ساختن، بیمناک کردن، مرعوب ساختن، ترسانیدن، ترسدادن، مرعوب ساختن، هراساندن
تحذیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. احتراز، انذار ≠ اغرا، تحریک، تشویق، تحریض ۲. بازداری، حذر، منع ۳. بیم دادن، پرهیزاندن، باز داشتن، برحذرداشتن، ترساندن، ترسانیدن
ترساندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارعاب، تخویف، تهدید ۲. به وحشت انداختن، متوحش ساختن، بیمناک کردن، مرعوب ساختن، ترسانیدن، ترسدادن، مرعوب ساختن، هراساندن