ترساندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارعاب، تخویف، تهدید ۲. به وحشت انداختن، متوحش ساختن، بیمناک کردن، مرعوب ساختن، ترسانیدن، ترسدادن، مرعوب ساختن، هراساندن
تاباندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تابانیدن، نورافکندن ۲. گرم کردن، داغ کردن ۳. تاباندن، تابدادن، رشتن ۴. چرخاندن، چرخانیدن ۵. پیچدادن، پیچوتاب دادن ۶. پیچاندن
تاراندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دور کردن، طرد کردن، راندن ۲. پراکندن، پراکنده ساختن، متفرق ساختن ≠ مجتمع شدن ۳. فراری دادن، گریزاندن
تهدید کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مرعوب ساختن، ترساندن، بیم دادن ۲. به مخاطرهافکندن، به مخاطره انداختن، در معرض خطرقرار دادن