طرد شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مطرود گشتن، رانده شدن ۲. تبعید شدن، نفی بلد شدن ۳. حذف شدن، کنار گذاشته شدن
تجردفرهنگ مترادف و متضاد۱. انزوا، عزلت، گوشهگزینی، گوشهگیری ۲. عدم تاهل، عزبی، بیهمسری ≠ تاهل ۳. پیراستگی ۴. وارستگی ۵. برهنگی ۶. تنهایی ۷. مجرد بودن ۸. برهنهشدن ۹. پیراسته شدن
ترفرهنگ مترادف و متضاد۱. خیس، مرطوب، نم، نمسار، نمناک ≠ خشک ۲. باطراوت، تازه ≠ پلاسیده، پژمرده، خشک ۳. تردامن، فاسق، ملوث ۴. صعوه
ترددفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمدوشد، رفتوآمد، عبورومرور ۲. تذبذب، تردید، دودلی، شبهه، شک ۳. آمیزش، حشر، مراوده
متمرد شدنفرهنگ مترادف و متضادتمرد کردن، نافرمان شدن، سرکشی کردن، عصیانگر شدن، عصیان ورزیدن، یاغ شدن، گردنکشی کردن
خارج شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیرونرفتن ۲. درآمدن ۳. دررفتن، رانده شدن ۴. اوت شدن ۵. ترک کردن ۶. فراتر رفتن، تجاوز کردن ۷. نشت کردن ۸. بیرون زدن
سوا شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جدا شدن ۲. متارکه کردن، طلاق دادن، طلاق گرفتن ۳. یکدیگر را ترک کردن ۴. انتخابشدن، گزیدهشدن، دستچین شدن