تهدید کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مرعوب ساختن، ترساندن، بیم دادن ۲. به مخاطرهافکندن، به مخاطره انداختن، در معرض خطرقرار دادن
تردیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارتیاب، احتمال، تردد، حیرت، دودلی، ریب، شبهه، شک، ظن، وسواس ۲. دودل بودن، مردد بودن
تجدیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازسرگیری، تازگی، دوبارگی، نوسازی، نوی ۲. نو کردن، از نو ساختن ۳. نمره حد نصاب قبولی نیاوردن
ترددفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمدوشد، رفتوآمد، عبورومرور ۲. تذبذب، تردید، دودلی، شبهه، شک ۳. آمیزش، حشر، مراوده
متردد شدنفرهنگ مترادف و متضادشک بردن، شک کردن، دودل شدن، تردید کردن ≠ متقین شدن، یقین کردن، مطمئن شدن
تشکیکفرهنگ مترادف و متضاد۱. تردید، شبهه، شک، ظن، گمان ≠ یقین ۲. به شبهه افکندن، به شکانداختن، شک آوردن ≠ یقین کردن
سست شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ضعیفشدن، ناتوان گشتن، بیرمق شدن، کمزور شدن ۲. درماندن، واماندن، از کار افتادن ۳. دلسردشدن، مایوس شدن، نومید شدن ۴. مردد شدن، تردید داشتن ۵. کاهلی کردن، تنبلی