برگرداندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازگرداندن، برگردانیدن ۲. برگشت دادن، بازگشتدادن، پس دادن ۳. وارو کردن ۴. پشتورو کردن ۵. واژگون کردن ۶. تغییر دادن ۷. ترجمه کردن ۸. بالا آوردن، استفراغ کردن،
سرگذشتفرهنگ مترادف و متضاد۱. شرح حال، ترجمه احوال، بیوگرافی ۲. ماوقع، ماجرا، واقعه، احوال ۳. افسانه، حکایت، داستان، قصه
نقلفرهنگ مترادف و متضاد۱. انتقال، جابجایی، حمل ۲. حکایت، داستان، قصه ۳. بازگویی، گزارش ۴. ترجمان، ترجمه، تعبیر، تفسیر ۵. بیان، روایت ۶. بازگو، بازگویی، ذکر