تراشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازاله، حلق ۲. تراش دادن، ۳. خراطی کردن، رندیدن ۴. زدودن، ستردن ۵. خراشیدن ۶. صاف کردن ۷. در آوردن، جعل کردن، ساختن ۸. خلق کردن
تابیدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. مفتول ۲. تافته، تفته، سرخ شده، گداخته ۳. تاب داده، پیچیده ۴. تاب برداشته، کج
تاسیدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تفته، سیاهسوخته ۲. افسرده، پژمرده ≠ باطراوت ۳. تیره، کدر، سیاه ۴. خفه، گرفته ۵. لهلهزنان، نفسنفسزنان