تشریحفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاویل، تعریف، تفسیر، توجیه، توصیف، توضیح، ۲. شرح، وصف ۳. کالبدشکافی، کالبدشناسی
تشریح کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. توضیحدادن، تبیین کردن، شرح دادن ۲. شرحه شرحه کردن، قطعه قطعه کردن، کالبد شکافی کردن
تصریحفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشکارایی، آشکارگویی، تاکید، وضوح ≠ تلمیح، تلویح ۲. آشکار گفتن، صریح بیان کردن
تفرج کردنفرهنگ مترادف و متضادتفریح کردن، به تماشا رفتن، سیر کردن، به گردش رفتن، به گلگشت رفتن، گردش کردن، گشتن، سیروسیاحت کردن