توهین کردنفرهنگ مترادف و متضاداهانت کردن، بیحرمتی کردن، وهن کردن، خوار داشتن ≠ تکریم کردن، بزرگ داشتن
تامین کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برآورده کردن، پاسخگو بودن اجابت کردن، برآوردن ۲. آماده کردن، فراهم ساختن، مهیا ساختن ۳. فراهم آوردن ۴. تارک دیدن، تهیه کردن ۵. امن ساختن، ایمن کردن ۶. حفظ کر
تالیف کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. کتابنوشتن، ۲. تدوین کردن، گردآوری کردن، فراهمآوردن، جمعآوری کردن ۳. سازوار کردن ۴. الفت دادن، دمساز کردن
حرمت کردنفرهنگ مترادف و متضاداحترامگذاشتن، بزرگ داشتن، محترم شمردن ≠ تحقیر کردن، توهین کردن، خوار داشتن
تالیففرهنگ مترادف و متضاد۱. تدوین، تصنیف، جمعآوری، گردآوری، نگارش ۲. تدوین کردن، جمعآوری کردن، گردآوری کردن ۳. ایجاد الفت کردن ۴. دلجویی، استمالت، نوازش ۵. پیوند، ترکیب ۶. پیونددهی، الف
تحقیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. استحقار، استخفاف، اهانت، توهین، خفت، خوارداشت، خواری، سرشکستگی، کوچکشماری، وهن ۲. خردانگاشتن، خوار داشتن، خوار کردن