تدبیرفرهنگ مترادف و متضادپایاننگری، تمهید، چاره، چارهاندیشی، حزم، درایت، رایزنی، سیاست، شگرد، کیاست، مشورت، مشی، وسیله
تدابیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایاننگریها، تدبیرها، چارهاندیشیها، درایتها ۲. رایزنیها، شورها، عاقبتاندیشیها، مشورتها
تدبرفرهنگ مترادف و متضاد۱. ژرفبینی، ژرفنگری ۲. اندیشه، تامل، تعقل، تعمق، تفکر ۳. چارهاندیشی، ژرفاندیشی
تدمیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تباهسازی، نابودسازی، هلاکت ۲. تباه کردن، نابود ساختن، نیست کردن، هلاک کردن
تعبیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیان، تاویل، تبیین، تفسیر، شرح ۲. اصطلاح، ترکیب، تمثیل ۳. نقل ۴. خوابگزاری ۵. تلقی ۶. عبارت ۷. بیان کردن ۸. تاویل کردن، تفسیر کردن، شرحدادن