تداعیفرهنگ مترادف و متضاد۱. فراخوانش، همخوانش، یادآوری، بهخاطرآوری ۲. یکدیگر را (فرا)خواندن ≠ تدافع ۳. به خاطر آوردن، به یادآوردن
تداویفرهنگ مترادف و متضاد۱. درمان، شفا، علاج، مداوا، معالجه، بهبودی، بهی ۲. درمان کردن، شفادادن، علاج کرن، مداوا کردن، معالجه کردن
تاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاریکی، ظلمت، ظلمانی ۲. تیرگی، کبودی ۳. انحراف، گمراهی ۴. کژی، نادرستی ۵. پلید، ناپاک ۶. تاربن
معالجهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تداوی، درمان، شفا، معالجت، علاج، مداوا ۲. درمان کردن، مداوا کردن، علاج کردن
مداوا شدنفرهنگ مترادف و متضاددرمانشدن، شفا یافتن، معالجه شدن، تشفی یافتن، علاج گشتن، تداوی شدن، بهبود یافتن، عاجشدن