معنی تداخل | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. جریان، رسم، رواج، رونق، شیوع، عادت، عرف ۲. کاربرد، استعمال ۳. رایج شدن، رواج یافتن، شایع شدن

شایعشدن، رواج یافتن، رایج شدن، متداول گشتن ≠ منسوخ شدن

بداغر، بدخلق، بدخو، تندخو، تندمزاج، کجخلق، ناخلف ≠ خوشاخلاق، خوشخو

بدخلقی، بدخویی، تندمزاجی، کجخلقی ≠ خوشخلقی، خوشخویی

تداول یافتن، رایجشدن، رواج یافتن، متداول شدن، مد شدن، معمولشدن ≠ منسوخ شدن، دمده شدن، ازمد افتادن

تداول، جریان، رایج، رونق، متداول ≠ کسادی

تداول، شمول، کلیت

۱. تداول، رسم، سنت، عادت ۲. قانون ۳. معروفیت ≠ شرع

اشاعت، انتشار، پاشیدن، پراکندن، تبلیغ، تداول، ترویج، سرایت، شیوع، گستردن، نشر