توطئه کردنفرهنگ مترادف و متضاددسیسه کردن، ساختوپاخت کردن، تبانی کردن، اسبابچینی کردن، مقدمه چیدن، مقدمهچینی کردن
تبانی کردنفرهنگ مترادف و متضادتوطئه کردن، دسیسه چیدن، دسیسهچینی کردن، ساختوپاخت کردن، توطئهگری کردن، همدستی کردن، همدستشدن
حیله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. توطئهچیدن، نیرنگ زدن، افسون کردن ۲. چاره کردن، چاره اندیشیدن، تدبیر اندیشیدن، ترفند به کاربردن