تاسفرهنگ مترادف و متضاد۱. قدح، کاسه ۲. طشت، طشتبزرگ، ۳. بیمو، طاس، کچل، کل ≠ مودار ۴. کعبتین ۵. اضطراب، بیقراری، تشویش، ناآرامی ≠ قرار، آرامش ۶. اندوه، ملالت ≠ نشاط، شادی
تاسففرهنگ مترادف و متضاد۱. اسف، افسوس، اندوه، پشیمانی، تحسر، تلهف، حسرت، دریغ، غصه، غم، فسوس، لهف، ندامت ۲. افسوس خوردن، اندوهناک شدن، حسرت داشتن، دریغ خوردن
تاسف خوردنفرهنگ مترادف و متضاددریغخوردن، افسوس خوردن، متاسف بودن، دستخوش اندوه شدن، غم خوردن، غمین شدن، مغموم گشتن
تاسفانگیزفرهنگ مترادف و متضاداندوهبار، اندوهزا، تاسفبار، تاسفزا، حزنانگیز، حسرتانگیز، حسرتبار، غمانگیز، غمبار ≠ سرورانگیز، شادیبخش
لجوجفرهنگ مترادف و متضادتخس، جسور، خودراءی، خودسر، خودکامه، خیرهسر، زکاره، ستیزهجو، ستیزهکار، ستیهنده، کلهشق، گستاخ، مستبد، معاند، یکدنده
خودسرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیادب ۲. تخس، تکرو ۳. عاق، گستاخ ۴. خلیع، خودرای، خودکامه، خیرهسر ۵. لجوج، سرکش، متجاسر، متمرد، یاغی، طاغی ۶. مستبد، مطلقالعنان ≠ دموکراتمنش
سرکشفرهنگ مترادف و متضادبدرام، بدرفتار، تخس، چموش، طاغی، عاصی، عصیانگر، طغیانگر، فرمانناپذیر، گردنکش، لجامگسیخته، مارد، متجاسر، متمرد، ناجم، نافرمان، وحشی، یاغی ≠ رام
شیطانفرهنگ مترادف و متضاد۱. ابلیس، اهریمن، دیو، عفریت، عفریته، هرماس، هرمس ۲. زبل، زرنگ، محیل ۳. آتشپاره، بازیگوش، تخس، شرور ≠ آدم